۱۳۸۱ خرداد ۸, چهارشنبه

نامه از سوي خوانندگان

بشـنويد: به تو نامه مينويسم - ابي



نامه هاي فـراوان از سوي خوانندگان چرنديات:

آخ كه نميدونيد اين دوسـتان چقـدر با نامه (e-mail) هاشـون من رو مورد لطف خودشـون قـرار دادن! من چقـدر شـرمنده دوســتان هسـتم (‌اين حرفا چيه آقا پيام؟ دشـمنت شرمنده باشه! )‌. همين امروز هفـتاد و شيش تا نامه ”فدايت شـوم“ دريافت كردم. ديروز هم پنجاه و دو تا ...(‌ نه نه نه !!.... كي به كيه؟!)‌ صد و پنجاه و دوتا ايميل گرفـتم كه همه نشـونگر عشـق و علاقه شـديد ملت شهيد پرور به اين صفـحه بود. اي كاش ميتونســتم همه نامه هاي اين عزيزان رو اينجا بگذارم. اجازه بدين يكي از اين نامه ها را عينا در اينجا نقـل كرده ، و فقط به همين يك نامه بســنده كنم:



سـلام بر تو اي بزرگمرد عرصه تاريخ اينترنتي! سلام اي اسـتاد بزرگ چرندياتي.....

اميدوارم خوب و خوش باشي و ”چرنديات“‌ات همــواره برقــرار. خواسـتم با اين چند خط به اطلاعتان برسانم كه من و سي و هشـت تن از دوسـتان ديگر شـديدا به سايت شما دلبســـته ايم و زندگي بدون خواندن چرنديات شما را سخت و طاقت فرسا و در برخي موارد حتي غيرممكن ميدانيم! اي كاش روزي مملكت ما بتواند سرزميني باشـد كه بتواند نوابغي چون شما را باز هم در آغوش پذيرا باشــد!



به اميد آن روز..

از طرف يك دوست كه چرنديات شما را به همراه سي و هشـت نفر از دوسـتانش ميخواند و لذت ميبرد و به آن دلبسـته است و زندگي را بدون آن سخت و طاقت فرسا و در برخي موارد حتي غيرممكن ميداند و آرزو دارد كه روزي مملكتش بتواند سرزميني باشـد كه نوابغي چون شما را در آغوش پذيرا باشــد!

* * * *




بفـرما آقاي ”سوهان روح“... كشـتي ما رو. اين هم ايميلي كه خواسـته بودي و از دو هفـته پيش دهن ما رو صاف كردي براش.. بفـرما.. بذار تو سايتت و كيفش رو بكن... حالا ببينيم بعد از اين چي ميخواي؟ من بدبخـت يه غلطي كردم و ازت يه كم پول قرض خواســتم،‌ حالا ببين تو چه هچـلي افـتادم.... اول خواســتي روزي ده دوازده بار برم تو اين سايت كذائي تا آمار بيننده هاي سايتت زياد تر بشـه. گفـتم چشم. روزي دوازده مرتبه به نيت دوازده امام رفـتم تو اين سايت واقعـا چرنديات. آخه مرد مؤمن؟ لا اقل چيز درسـت حسابي نمينويسي، يه آهنگ درسـت حسابي بذار! من نميدونم اين آهنگهاي عتيقه و گوش خراش رو از كجا گير مياري آخه؟؟ بعدش خواســتي برم توي اون دفــتر يادبود و با اسمهاي مخـتلف به به و چه چه كنم و از زيبائي و جذابيت سايت (‌زرشك!‌) ‌بنويسـم، گفـتم چشم. دلم خوش بود كه حالا ديگه پولي كه قـول داده بودي رو ميدي،‌ ولي اينبار گفتي كه يه قسـمت نظرخواهي به سايت اضافه كردي ولي ماوس همه بطور اتوماتيك وار رفـته رو گزينة ”آخه بيمزگي هم حدي داره ، جمع اش كن بابا‌! “،‌ خواسـتي برم يه نيم ساعـتي بشـينم جلوي كامپيوتر و روي اون گزينه خوب خوباش هي كليك كنم،‌ هي كليك كنم. گفـنم چشـم. آخر سري هم كه گقـتي هيچكي به اين سايت نگاه چپ هم نميكنه، چه برسـه به اينكه بهت ايميل بده! و ازم خواسـتي برات ايميل بده. من هم هرچي ازم خواسـته بودي برات تو اين نامه بالا نوشـتم... ديگه چيكار كنم؟ بالاخـره اين پولي كه قول دادي رو ميدي يا نه ؟!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر