۱۳۸۱ خرداد ۲۷, دوشنبه

خرداديان محاکمه شد!

بشـنويد: برقص - سـياوش



خرداديان محاكمه شد و اعتراف كرد !!



سين: خودتان را معرفي كنيد؟

جيم: من محمد خرداديان هستم.

سين: آيا شما همان خرداديان هستيد؟

جيم: نه، اون برادرم هست و البته من هم خرداديان هستم.

سين: شما متهم هستيد كه با راه‏انداختن مجالس لهو و لعب به ارزش‏هاي فرهنگي هجمه كرده‏ايد؟

جيم: ببخشيد، لهو و لعب چي هست؟

سين: يعني برگزاري مجالس عيش و عشرت.

جيم: واي، خاك عالم به سرم. من فقط رقص ياد مي‏دادم.

سين: ولي شما از اين طريق به ارزش‏هاي فرهنگي هجمه كرديد.

جيم: چي كار كردم؟

سين: هجمه كرديد.

جيم: هجمه به فارسي چي مي‏شه؟

سين: يعني با تهاجم به ارزش‏هاي عاليه فرهنگي مي‏خواستيد به ترويج مباني سكولاريسم و استكباري و لائيك بپردازيد.

جيم: يعني من اين كارهاي سخت سخت رو مي‏كردم؟ نه بخدا، من فقط قر مي‏دادم.

سين: هدف شما از اين اقدامات موهن و مستهجن چه بود؟

جيم: موهن و مستهجن به فارسي چي مي‏شه؟

سين: يعني در راستاي استكبار.

جيم: استكبار يعني چي؟ من ايكبيري رو مي‏فهمم ولي استكبار رو تا حالا نشنيدم.

سين: يعني ارزش‏هاي لائيك و سكولار.

جيم: لائيك و سكولار به چه معني؟

سين: يعني موج‏آفريني غوغاسالارانه در راستاي تهاجم فرهنگي.

جيم: شرمنده‏ام برادر، من فقط معني «يعني» و «در» رو فهميدم.

سين: آيا قبول داريد كه به ترويج ارزشهاي موهن پرداختيد؟

جيم: من مي‏رقصيدم و اينو قبول دارم.

سين: چه كسي به شما مأموريت داد كه جوانان مملكت رو فاسد كنيد؟

جيم: برادر! جون شما هيشكي، من نمي‏دونستم اين كار فساده. مگه رقصيدن فساده؟ ما تو آمريكا مي‏رقصيم.

سين: از چه زماني به اين فعل شنيع پرداختيد؟

جيم: شنيع يعني چي؟

سين: يعني پليد و كثيف.

جيم: واه! خاك به سرم، يعني كارهاي من بي‏تربيتي بود؟

سين: شما مي‏خواستيد از طريق اين افعال شنيع به انقلاب ضربه بزنيد.

جيم: مگه با قر دادن هم مي‏شه به انقلاب ضربه زد؟ تازه، اين ايروني‏يايي كه من ديدم همه‏شون از من بهتر بلدن.

سين: توضيح بده كه چرا اومدي ايران؟ هدفت از اين اقدام چي بود؟

جيم: مامانم مريض بودن، اومدم ببينمشون.

سين: پس به قصد صله‏ارحام و عيادت والده اومدي.

جيم: ترجمه عربي‏اش اين مي‏شه؟

سين: بله، توضيح بده كه والده شما به چه دليل بيمار شدن؟

جيم: ميكروب.

سين: چه ميكروبي؟

جيم: بتااسترپتوكوك همولايزين شارژدافر.

سين: ترجمه فارسي‏اش چي مي‏شه؟

جيم: بخدا نمي‏دونم.

سين: بايد اعتراف كني؟ تا نگي اسم ميكروب به فارسي چي بود نمي‏ذاريم بري.

جيم: به خدا اينو نمي‏دونم. [در همين موقع خرداديان نيم ساعت گريه مي‏كند.]

سين: چه كسي در ابتلاي والده نقش داشت و همكاران شما در اين توطئه چه افرادي بودند؟

جيم: خاله جونم مريض بودن، مامانم از ايشون گرفتن.

سين: خالة شما با سازمان‏هاي استكباري چه روابطي داره؟

جيم: آش رشته مي‏پزه و شيريني، منظورتون همين بود؟

سين: نه، خالة شما تا به حال چند بار دستگير شده و به چه دلايلي؟ و چقدر رشوه داد كه آزاد شد؟ و از چه زماني با منافقين همكاري مي‏كرد؟

جيم: خالة من 98 سالشه.

سين: پس توضيح بده كه در روز 29 اسفند كه رضاخان قلدر و كثيف و پليد و غوغاسالار و مزدور اجانب به تهران وارد شد رأس ساعت هشت و نيم صبح چي كار مي‏كرد؟

جيم: نمي‏دونم، من اون موقع به دنيا نيومده بودم.

سين: چرا به دنيا نيومده بودي؟

جيم: چون وقت نشد.

سين: مشغول جاسوسي براي كدوم كشور بودي كه وقت نشد؟

جيم: من جاسوسي نكردم.

سين: هرگونه همكاري با سيا داشتي اعتراف كن.

جيم: بهشون چند بار باباكرم ياد دادم، و دوبار هم رقص شاطري.

سين: مقصود و هدف شما از رقص شاطري چي بود؟

جيم: هدف‏مون قر دادن بود.

سين: به چه دليل دستتان را توي موي‏تان كرديد؟

جيم: چون عشوه داشت.

سين: با سازمان منافقين چه رابطه‏اي داريد؟

جيم: اينا كي هستن؟

سين: عناصر رجوي مزدور.

جيم: من نمي‏شناسمشون، اونا هم كلاس رقص دارن؟

سين: نه، اون‏ها جنگ مسلحانه مي‏كنن.

جيم: راست مي‏گي، واي، نه .... (غش مي‏كند).

[متهم با پيشنهاد بازجو جهت آموزش زبان فارسي جديد يكماه به نهضت سوادآموزي معرفي و سپس محكوم مي‏شود كه سه ماه هر روز به برنامه‏هاي تلويزيون نگاه كند. وي شش ماه بعد آزاد مي‏شود.]



برگرفته شده از سايت ابراهيم نبوي عزيز!





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر