اينو گفتم ياد قضيه اون رفيق لرستانى دوران سربازى افتادم كه يه روز اومد بهم گفت:
" پيام؟ ميگما اى زبون لرى ما خيلى شبيه زبون اينگيليسينه ها!"
گفتم:"چطور مگه؟"
گفت: " آخه اونا ميخوان بگن "ببين" ميگن See ، ما هم از همون كلمه استفاده میکنيم!".
گفتم: جدى میگی؟
گفت: "ها! "
گفتم: " یعنی شما هم میخواین بگین ببین میگین See " ؟
گفت: نه! ولی میگیم سی تو! (برای تو!) سی چه؟ (برای چه؟) .....
بگذریم!
داشتم میگفتم. ترکیه که رفته بودیم از یه سری تابلوهای روی در و دیوار که نوشته هاش یه جورایی به زبون ما نزدیک بودن عکس گرفتم که میذارمشون این پایین:
دریای احمر ، دریای سرخ ، دریای گیرمیز!
لطفا ...تمیز ..... نظافت ... رعایت ... بی زحمت!
آفیس! اینو خوب شد ترکیشو هم نوشت ها!
مو دو ر یت؟!
هدایت!
معاملات مسکن و املاک صداقت!!
فلان چیز و بهمان چیز ۲۴ ساعته!!
تلیفون رهبری!! راهنمای تلفن! ( با شماره تلفن دفتر مقام رهبری اشتباه نشه!)
کتاب و هدیه از اون طرف!
پورتگال قازی! ترجمه: فانتا!
حالا همه اینها مال ترکیه بود، این عکس پایینی از ایران خودمون خودش یه تنه همه عکسهای قبلی رو حریفه!! توضیح نمیدم خودتون بگین از این عکس چه نتیجهای میگیرین !